وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا

ساخت وبلاگ
وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا...
ما را در سایت وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atabnamab بازدید : 67 تاريخ : يکشنبه 22 اسفند 1395 ساعت: 3:03

و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون...

وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا...
ما را در سایت وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atabnamab بازدید : 86 تاريخ : شنبه 14 اسفند 1395 ساعت: 15:08

گفتشان و نفسشان و نقششان

جمله "جان مطلق" آمد بی نشان

وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا...
ما را در سایت وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atabnamab بازدید : 65 تاريخ : شنبه 14 اسفند 1395 ساعت: 15:08

شاگرد: استاد، چکار کنم که خواب امام زمان عجل الله تعالی فرجه رو ببینم؟ استاد: شب یک غذای شور بخور، آب نخور و بخواب. شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت. شاگرد: استاد دیشب دائم خواب آب می دیدم!‏ خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب می نوشم، کنار نهر آبی در حال خوردن آب هستم! در ساحل رودخانه ای مشغول...! استاد فرمود: تشنۀ آب بودی خواب آب دیدی‏؛‏ تشنه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) شو تا خواب امام زمان ببینی. بر ثانیه ی ظهور مهدی صلوات. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم منبع: این جا ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدیری ست که از روی دل آرای تو دوریممحتاج بیان نیست که مشتاق حضوریم                                    تاریک و تهی پشت و پس آینه ماندیم                                    هر چند که همسایۀ آن چشمۀ نوریم               سایه       وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا...
ما را در سایت وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atabnamab بازدید : 62 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 13:33

سوره مبارکه حمد مشتمل جمیع معارف الهیه است.   در بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین معارف غیرقابل تحمل برای ما است که اگر کسی به حقیقت در الحمدلله غور کند می یابد که در عالم وجود جز خدای تعالی چیزی و کسی نیست که اگر بود حمد مختص بذات اُلوهی نبود.تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل، که قلم باید بشکند اگر گمان شود ورای اوست. پس ای عزیزم! کتب عرفا را بخوان به قصد فهمیدن یا ذوق کردن همین کلمۀ شریفه.                                                                                                                             امام خمینی(س) وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا...
ما را در سایت وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atabnamab بازدید : 54 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 13:33

عاقل چه کسی است؟


ادامه مطلب
وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا...
ما را در سایت وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atabnamab بازدید : 67 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 13:33

به رغم روحانیت ستیزی مستمری که در دو قرن اخیر جریان داشته و دارد، ولی علمای راستین شیعه از افتخارات تمام طول تاریخ تشیع و همۀ شیعیان به شمار می روند و به شهر و کشور خاصی محدود نمی شوند. یکی از تیره های روحانیون که معمولا مورد کم اعتنایی واقع می شوند، علمای لر هستند. در میان این تیره، بعضا علمای بروجرد کمی معروف تر هستند ولی در مجموع علمایی مظلوم به شمار می روند. منطقۀ دلفان لرستان سابقه ای کهن در تشیع دارد و خاندان کاظمی موموندی از مشهورترین خاندان های این منطقه اند. امروز که 1395/5/5 است دقیقا برابر بیستمین سال شمسی ارتحال علامۀ کبیر مرحوم آیت الله شیخ محمدرضا کاظمی(متوفای 5-5-1375 ش) است. وی با اینکه از علمای کرمانشاه شمرده می شد، ولی از همان خاندان کاظمی دلفان است. مدفن وی در کرمانشاه است و من یک دهۀ محرم در مسجد ایشان منبر رفته ام و با اینکه شامۀ استشمام معنویت ام زیر صفر است، ولی عطر خوش آرام بخش مسجد ایشان هر گاه که به یاد آن مسجد می افتم، روح نوازی می کند نامرد!این فقیه مجاهد و انقلابی از نمایندگان خبرگان کرمانشاه بود. برادرشان مرحوم شیخ فرج الله کاظمی نیز از فقهای بزرگ و مجاهد وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا...
ما را در سایت وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atabnamab بازدید : 55 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 13:33

یکم-  به قول سعدی «ندانم کجا دیده ام در کتاب»، یا شاید در روزنامه، که یک خبرنگار خارجی وقتی در دوران جنگ به ایران آمده بود؛ گفته بود: «من تا به حال جنگی به این عجیبی و پر از شگفتی ندیده ام. سربازان ایرانی بی نظیرند. اول خودشان را می کشند، سپس به جنگ دیگران می روند»(نقل ذهنی)؛ منظور وی تهجد و اخلاص و شب زنده داری و مناجات محوری و ایثار رزمندگان ما بود. البته نه اینکه همه این طور بوده باشند، طبیعی است که کاستی هایی هم وجود داشته و بی اخلاصی هایی و خودخواهی هایی و راحت طلبی هایی وووو چنانکه در جنگ های انبیای الهی و امامان با دشمنان خدا هم این گونه بوده که در جبهۀ حق، سربازانی بوده اند که یا از ابتدا ایمان نداشته و به هر دلیل، وارد گود مبارزه می شده یا در میانۀ راه ایمانشان متزلزل می شده است. در جنگ ما هم این چیزها وجود داشته باشد ولی از حیثیت تقدسی که دارد، نباید این امور برجسته شود و فقط برخی افراد از جمله سران نظامی از جهت رفع آسیب های مشابه باید این موارد را بکاوند. خلاصه جنگ ما یک اکسیر عجیب بود. دسته ای از خارجی ها و سران کفر بهتر از ما ایرانیان، حرف جنگ را فهمیدند و این که این کیمیا وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا...
ما را در سایت وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atabnamab بازدید : 57 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 13:33

منبع: http://publicrelations.tums.ac.ir/gallery/detail.asp?galleryID=451 وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا...
ما را در سایت وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atabnamab بازدید : 59 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 13:33

زمان به تندی می گذره !                        و کارا به کندی پیش میره !                                                       و این اصلاً عادلانه نیست :| از: اینجا سقف مسجد شیخ لطف الله اصفهان وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا...
ما را در سایت وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atabnamab بازدید : 49 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 13:33

ب س ا س ت د ی گ ر.

وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا...
ما را در سایت وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atabnamab بازدید : 70 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 13:33

علم اعداد، خرافات نیست، ولی بالاخره هر هاضمه را هر غذایی نشاید؛ و گروه خون ضعیف امثال من را این گونه تزریقات نباید:)اما تصمیم داشتم تب نوشت ها برای همیشه تعطیل شود و دیگر ننویسم و پست قبلی، پست آخر وبم باشد، ولی ناخودآگاه?!! متوجه شدم که پست قبلی شماره اش 155 است و مضربی از عدد نحس 310 و اصلا حالم ررا خراب کرد این تقارن نامیمون.به خاطر همین تصمیم بر ننوشتن را لغو کردم و دوباره نوشتم. تا این پست ته این تب نگاری ها باشد. تبستان عزیز، وقتی می بینم بقیۀ عرصه های زندگی وضع بهتر تری! از تو ندارند، به خودم زحمت نمی دهم بگویم در روز قیامت شهادت بده و بگو من به هدف و انگیزه های خوب اینجا می نوشتم. واقعیتش این همه زرق و فسون است و دروغ و شعبده.در مجموع، باطن نوشته ها از روی اخلاص و به یاد یار نبوده و همین در مذمت و سیاهی شان کافی است.با تشکر و معذرت از همۀ همسایگان محترم و دوستان گرامی. یا علیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاختتم یختتم اختتام:و برای او غیبتی است که جز اهل ولا بر اعتقاد به وی باقی نمانند. در کوچه هایشان راه رفته،و بر فرش هایشان قدم نهاده،و آنها را وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا...
ما را در سایت وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atabnamab بازدید : 59 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 13:33

می‌نماید که مگر دوش به خوابت دیدم                  که من امروز ندارم به جهان گنجایی!

ساربانا بمخوابان شتر، این منزل نیست            همرهان پیش شدستند که را می‌پایی؟


پ.ن:

زهی مراتب خوابی که به ز بیداری است!
وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا...
ما را در سایت وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atabnamab بازدید : 53 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 13:33

هر چند می پرم به پر و بال بی خودی

از «عالم خیال تو» بیرون نمی روم :((

وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا...
ما را در سایت وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atabnamab بازدید : 56 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 13:33

گر بماندیم، باز بردوزیم       جامه ای کز «فراق» چاک شده

ور بمردیم عذر ما بپذیر      ای بسا «آرزو» که خاک شده

:(((

وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا...
ما را در سایت وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atabnamab بازدید : 67 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 13:33

خوشوقت آنکه بخت به دامت فکنده است   *** آزاد خواجه ای که به خیل تو بنده است جانانش هر که نیست تمتع ز جان نبرد       *** مردار دان تنی که دل از دوست کنده است حاجت به غمزه نیست دل از دست داده را  *** با ساربان بگوی که اشتر رونده است باشد شبان تیره امیدم به روز وصل           *** شادم ازینکه در پس هر گریه خنده است دنیا به صورت ار چه عروسیست دلفریب     *** لیکن چو نیک در نگری زال کنده است یوسف صفت نخست نماید به چشم خلق  *** چون صید او شدند چو گرگ درنده است گر بنده خود گداست ولی خواجه پادشاه    *** بختم نو است گر چه مرا جامه ژنده است دل بر گرفت «بیدل» از آن یار تند خو          *** مسکین خیال کرد که بی دوست زنده است وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا...
ما را در سایت وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atabnamab بازدید : 54 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 13:33

هیچ برگ از درخت بی امر خدای عزوجل نیفتد و هیچ ذره بی اذن او از جای نجنبد. اندیشه ها به علم او در دل آید و احشا به فرمان او در جنبش آید...و چون عزیز جلیل در ملک خویش تصرفی کند که را فضولی رسد که دست پیش آرد یا با وی چون و چرا کند؟هی! که را باشد مجال این، که را؟آدمی مگر فراموش کرده که در بیغوله عدم، ناچیز و منسی افتاده بود. نه در کاری و نه با وی کاری...هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم یکن شیئا مذکورا...                                سر ارادت ما و آستان حضرت دوست/که هر چه بر سر ما می رود ارادت اوست             احسن التراتیب فی نظم درر المکاتیب؛ ص ۲۸۰-۲۸۲ وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا...
ما را در سایت وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atabnamab بازدید : 49 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 13:33

ای تو ولی احسان دل، ای حسن رویت دام دل              ای از کرم پرسان دل، وی پرسشت آرام دلما زنده از اکرام تو، ای هر دو عالم رام تو                      وی از حیات نام تو، جانی گرفته نام دلبر گرد تن دل حلقه شد، تن با دلم همخرقه شد            وین هر دو در تو غرقه شد، ای تو ولی انعام دلای تن گرفته پای دل، وی دل گرفته دامنت                   دامن ز دل اندر مکش، تا تن رسد بر بام دلای گوهر دریای دل، چه جای جان چه جای دل              روشن ز تو شب‌های دل، خرم ز تو ایام دل وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا...
ما را در سایت وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atabnamab بازدید : 55 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 13:33

«رزق مرا حواله به نامحرمان مکن»

وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا...
ما را در سایت وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atabnamab بازدید : 67 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 13:33

چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید چو کشتی ام دراندازد میان قلزم پرخون زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد که هر تخته فروریزد ز گردش‌های گوناگون نهنگی هم برآرد سر خورد آن آب دریا را چنان دریای بی‌پایان شود بی‌آب چون هامون شکافد نیز آن هامون نهنگ بحرفرسا را کشد در قعر ناگاهان به دست قهر چون قارون چو این تبدیل‌ها آمد نه هامون ماند و نه دریا چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بی‌چون چه دانم‌های بسیار است لیکن من نمی‌دانم که خوردم از دهان بندی در آن دریا کفی افیون چقدر این شعرو دوست دارم! الهی انا الفقیر فی فقری. با تو هوس شراب دارم! زهی تصور باطل، زهی خیال محال! وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا...
ما را در سایت وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atabnamab بازدید : 61 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 13:33